در اقدامی تکاندهنده و بیسابقه، ایران اخیراً هدف عملیات نظامی رژیم اسرائیل قرار گرفت؛ عملیاتی که در کنار بسیاری از جنایات خود، با هدف تضعیف زیرساخت علمی و فکری کشور دنبال شد. گزارشهای نگرانکننده حاکی از آن است که چهرههای کلیدی جامعه علمی ایران، بهویژه در حوزههای فیزیک و علوم پزشکی، بهطور مستقیم هدف حمله قرار گرفتند. دانشگاهها و کلاسهای درس با موشکها و پهپادها مورد اصابت واقع شدند. چندین استاد دانشگاه به همراه خانوادههایشان، از جمله زنان و کودکان، ترور شدند.
در جریان حمله وحشیانه ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به ایران، دانشگاه شهید بهشتی و شمار زیادی از استادان آن، بهویژه در دانشکده فیزیک، در کلاسهای درس و یا در منازل خود بهطور مستقیم هدف موشکها و پهپادها قرار گرفتند؛ رخدادی که در جهان امروز بهراستی کمسابقه است. در این میان، شش پزشک و هجده نفر از کادر درمان به شهادت رسیدند که از جمله آنان دو پزشک متخصص کودکان و زنان و زایمان بودند که همراه با فرزندان خردسال خود جان باختند. افزون بر این خسارتهای جبرانناپذیر انسانی، پیامدهای روانی این حملات نیز عمیق و گسترده بود. دانشجویانی که در حال آمادگی برای امتحانات سراسری و پایانی بودند، دچار اضطراب شدید شدند و بسیاری از آنان و خانوادههایشان اکنون با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دستوپنجه نرم میکنند (1،2).
این حمله ویرانگر ما را بر آن میدارد که به پیامدهای گستردهتر آن برای پیشرفت علمی، بهویژه در حوزه علوم پایه، بیندیشیم. در این زمینه دو دیدگاه متقابل مطرح میشود (3):
حمایت از علوم پایه حیاتی است: پژوهشهای بنیادین، بهویژه آن دسته که قابلیت ترجمه به دستاوردهای بالینی یا کاربردی دارند، ستون فقرات نوآوری محسوب میشوند. این پژوهشها امید، اعتمادبهنفس و توانایی حل مسئله را در جامعه علمی تقویت میکنند. حمایت از علوم پایه، تابآوری دانشجویان و اعضای هیئت علمی را افزایش میدهد و به جوامع امکان میدهد در برابر بحرانها ایستادگی کرده و بر آنها غلبه کنند.
غفلت از علم، خودویرانگری است: رویکردی محدود و کوتاهنگر در زمینه بودجههای پژوهشی که به بهانه فشارهای اقتصادی، اعتبارات تحقیقاتی را کاهش میدهد، خطر تشدید آسیبهای ناشی از حملات بیرونی را در پی دارد. هنگامی که توسعه علمی در اولویت قرار نمیگیرد، پیامدهای آن برای تابآوری ملی و نوآوری حتی مخربتر از ویرانی فیزیکی ناشی از موشکها خواهد بود.
متأسفانه چالشهای دانشمندان ایرانی به میدان جنگ محدود نمیشود. بهعنوان ویراستار، بهطور فزاینده نگران رفتار غیرعلمی ناشران بینالمللی با پژوهشگران ایرانی هستم. در ماههای اخیر، بسیاری از مقالات ایرانی صرفاً به دلایل غیرآکادمیک رد شدهاند؛ امری که نشانگر سیاسیشدن نگرانکننده فضای علمی جهانی است. این رویه، که یادآور دستورالعملهای گذشته مقامات ایالات متحده برای محدودسازی نویسندگان ایرانی است، آشکارا با آرمانهای تحقیق بیطرفانه و همکاری علمی منافات دارد (4). بیگمان علم هرگز نباید قربانی سیاست شود.
با این همه، جامعه علمی ایران همچنان پابرجاست. همانگونه که در قرآن کریم تأکید شده است: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ». در برابر ظلم و ستم، دانشمندان ما به راه خود ادامه میدهند، در مسیر کسب دانش گام برمیدارند، به خدمت انسانیت میپردازند و الهامبخش امید هستند.
دکتر آخوندزاده
دیدگاه ها