بسم الله الرحمن الرحیم
فاتی الله بنیانهم من القواعد
برای ترور دانشمندان جنگنده میفرستند، با دسترسی به اطلاعات شخصی و فردی افراد و خانواده ها، پیجر منفجر میکنند. چه کسانی؟ همانها که سالها با ادعای آزادی اطلاعات و توسعۀ فناوری، مدعی ایجاد نظم برای امنیت و صلح جهانی بودند. مدعیان دفاع از دانش آزاد اکنون، وقتی دانشمند ایرانی انحصار توسعۀ فناوری را میشکند؛ لشکر میکشند و رئیس آزادمرد بزرگترین دانشگاه غرب آسیا را به همراه خانواده در خانه میکشند و به روی خود هم نمیآورند که روزی مدعی آزادی دانش بودند.حملۀ نظامی با هواپیما و موشک از هزاران کیلومتر دورتر به خانۀ رئیس دانشگاه و ده استاد برجسته دیگر، لشکرکشی برای دانشکشی است. این نظم مرده است و میمیراند، و اکنون فرصتی بزنگاهی برای اساتید آزاده جهان در بنای معماری نظم جدید است. نظم، مصالحه در پی موازنه است. باید مصالحۀ جدیدی از اندیشه را رقم زد. آفند در مصالحه، بهاندازۀ نبرد در موازنه سرنوشتساز است و نقش آفرینی اساتید بسیار ضروری. و فرصتی است تا بتوان در جهان علیه نظم ظالم یارکشی کرد و به نظم جدید جهت داد.جنبش فعال و نقادانه از مسیر اساتید و همصدایی دانشمندان تراز اول جهان از شرق تا غرب میتواند پیآمدهای سترگ سیاسی در عرصۀ علم و فناوری داشته باشد. حرکت اساتید شاخص آزادۀ جهان در واکنش به این لشکرکشی میتواند سرآغازی برای پیوندهای جدید فراملی برای شکلگیری مناسبات جدید دانش و فناوری و همافزایی آن در جهان آزادگی باشد. در ستیز بر سر نظم باید روندهایی عمیق شکل بگیرد که نظم جدید را برپایه عدالت ،امنیت و پیشرفت برای همگان به ارمغان آورد. این حرکت نیازمند برنامهریزی و ابتکارهای نرم فعال و فراگیر است تا در برابر حرکت زورگویان منفعل نباشد.سه نمونه از مباحث انتقادی برای گفتگوی نقادانه: نقد به شبکه های ارتباطی و فضای مجازی: آزادی و امنیت در تبادل پیام و پول، دو رکن ادعایی نظم فعلی است. آن ها مدعی هستند شبکۀ مخابرات با ایجاد دسترسی، آزادی میآفریند و با ابزار رمز و محرمانگی از حریم شخصی دفاع میکند. اکنون با همان دسترسی، اطلاعات محرمانه را برای ترور دقیق و هدفمند به کار میگیرند و با ابزارهای محرمانگی به تحریم دانش میپردازند. این سوءاستفادۀ کلان، گسترده و وحشتناک نشان میدهد این نظم نمیتواند معتبر باشد. سو استفاده از دسترسی به موقعیت محرمانه برای هدفگیری و کشتار دانشمندان. این نظم پذیرفتنی است؟ دانشمندان جهان نباید برای شبکههای جدید مخابراتی فکری کنند تا ضمن دسترسی و ضمانت تبادل پیام آزادگان، حریم و محرمانگی آزادگان را حفظ کند و آن را دستمایۀ شرارت قرار ندهد؟هماندیشی اساتید معتبر و آزادۀ این رشتۀ علمی برای شبکههای مخابراتی آینده که هم انحصار را بشکند و هم شبکهای امن در برابر دستاندازی مستکبران ایجاد کند.برای آزادگان امید آور وبرای مستکبران دردآور خواهد بود.نقد به فناوری های نوین نرم افزاری و سخت افزاری (هوش مصنوعی، میکروالکترونیک، کوانتوم، و…): انحصار فناوریهای پیشرفته و زنجیرۀ تولید افزارههای حساس، نمادی از اقتدار نظم فعلی برای اعمال قدرت در نظم جهانی و ابزاری برای باجگیری، سوءاستفاده، و تحریم شده است. تداوم و گسترش این رفتارهای سوء، نشانگر بیاعتباری نظم امریکایی در تأمین امنیت، پیشرفت و عدالت برای بشریت است. اکنون اساتید آزاده که خود مولد این قدرت بودهاند میتوانند نهتنها بنای حقوقی جدید بلکه بنای فناورانۀ جدیدی را بنا نهند تا از جهان آزادگان در برابر مستکبران مراقبت کند و کشورهای مستقل با تجمیع امکانات، چرخهای امن و سالم از تولید افزارههای حساس بسازند. افزارههای گلوگاهی در فناوریهای مخابراتی و محاسباتی از چرخهای بیرون میآیند که از زیر ساطور تمدن غرب میگذرد. نتیجه آن که از مسیر همین انحصار، با باجگیری و محرومیت و سواستفاده به شرارت میپردازند. آیا نباید دانشمندان سرزمینهای آزاده فراتر از مرزها کوششهای پژوهشی و فناورانۀ خود را به هم پیوند زنند تا دور از دستبرد و سودجویی ابرقدرتها یک چرخۀ امن (در برابر دستبرد) و سالم (دربرابر نیات شوم) از فناوری و افزارهها را در گسترهای از کشورهای همسو سامان دهند تا به انحصار و سواستفاده و باجگیری و قلدری ابرقدرتها پایان دهند؟ آیا نباید هوش مصنوعی و تحلیل داده ها به عنوان ابزاری برای ترور و شناسایی دانشمندان و متخصصان، از دستان آدم کشان به ظاهر متمدن، خارج شود و در خدمت آسایش و امنیت جهان قرار گیرد؟ نقد به مبانی نظری: باید در پیشفرضها و رویکردهای فلسفی که نظم ناعادلانۀ کنونی را شکل دادند تامل، تردید و تجدید نظر کرد و اساتید فناوری بر مبنای صحیح با آزادگی و فهم درست از ارزشهای مشترک بشری، هنر مهندسی خود را به میدان آورند تا کنشگری آنها در فناوری برای همۀ بشریت سودمند باشد و جهانی بدون سلطۀ ستمکاران رقم بخورد.کدام مبنای نظری، شبکۀ مخابرات و فضای مجازی را مستقل از پیامدهای ارزشی و سیاسی آن توسعه داد و بیتوجه به دستاندازیهای احتمالی سلطهگران تنها به دغدغههای فردگرایانه برای دسترسی آزاد به اطلاعات سرگرم شد و این گونه حریم خصوصی را پیش چشم و سواستفادۀ سلطهگران نهاد؟ کدام نظریات انسانشناسانه با توصیف ناقص از وجوه طبیعی انسان، زمینه را برای پذیرش نظریاتی در روابط بین الملل درست کرد که اذهان را برای پذیرش همین مناسبات جهانی آماده کرد. آیا دانشمندان نباید مسئولیت اجتماعی فناوران را یادآوری کند و با دریدن پردۀ پندار، پاسخهای علمی خود را در شناخت انسان و سیاست و فرجام و … ارائه کنند تا «به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون مستکبران میشود به زندگی مسالمتآمیز توأم با صلح و آزادی رسید». فناوری و دانش در خدمت این نظم دروغین بودندواکنون علیه آزادگی به کار میرود و دانش برای سلطۀ ستمگر توجیه میتراشد. این روند دیگر پذیرفتنی نیست. آزادگان جهان! برای آزادگی ایستادگی کنید!
این اقدام، آثار ارزشمند جانبیای همچون، گفتگو دربارۀ سیاست و فناوری از مبدأ دانش، خیزش جدید علمی همراه با شور و نشاط معنیدار در فضای دانشگاهها، مطالبه منطقی و فعال برای مسیر درست و صلح طلبانه توسعه علم و فناوری، و جهتگیری صحیح و سودمند فعالیتهای سیاسی در دفاع از دانش را دارد و آغاز چنین حرکتی بهشکل سلسله جلساتی مستمر در موضوعات تخصصی با مشارکت اساتیدی برجسته از نقاط مختلف دنیا ولو بهشکل مجازی ضروریست و لازمۀ موفقیت این امر، داشتن ضریب لازم در عرصۀ سیاسی و رسانهای است که هر قدر جلسۀ نخست و سرآغاز این حرکت با قوت بیشتری شروع شود، تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
sophicide.academy
دیدگاه ها